زندگی آن نیست که دیگران از آن حرف میزنند و در کتابهایشان از آن مینویسند...
زندگی چیزی است که کسی از آن حرفی نمیزند و در هیچ کتابی چیزی از آن نمینویسد.
زندگی کاغذ سفیدی است که تو خود باید لمسش کنی، نقاشیاش کنی، رنگش کنی و زندگی اش کنی ...
و اگر گاهی نقاش بزرگ در نقاشیات دستی برد به او و دستهای استادانهاش اعتماد کنی.
....................................................................................
پ ن : حکایت رفاقت ، حکایت سنگهای کنار ساحله . یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت ، بعدش یکی یکی پرتشون میکنی تو دریا . اما یه وقتایی سنگهای قیمتی گیرت میاد که هیچوقت نمی تونی پرتشون کنی ...
..................................................................................................................
پ ن : فردا سالگرد پدربزرگمه . باورم نمیشه که یکسال پیشمون نبوده . روحش شاد...
ماه من غصه چرا؟
آسمان را بنگر، که هنوز،
بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست،
گرم و آبی و پر از مهر
به ما می خندد
گـاهـی بــایـد رفـت ،
و بعضـی چیــزهــای ِ بُـردنـی را ، بــا خــود بــرد !
مثل یــــــاد..
مثل غــرور..
و آنچـه مـانــدنـی ست را ، جـــا گــذاشت...
مثل خاطره..
مثل لبخند..
...
رفـتـنت ، مـــانـدنی می شود ، وقـتی که نبـــایــد بــــــروی ،
بــــروی...
و مـانـدنــت ، رفـتنی می شود ، وقتی که نبــایـد بمـانی ،
بمــانی...
...........................................................................................................................