آدم ها


آدم ها خیلی زود همراهان صمیمی را فراموش می کنند .

همین که باران بند آمد ،

خیلی ها چترهایشان را جا میگذارند !!!

قانون ورود به اتاق

سلاااااااااااااااام .............

حال و احوال دوستان؟؟

همگی خوبید؟

قانون جدییییییید :

از این به بعد واسه ورود به اتاق یه قانون گذاشتم.

میتونین حدس بزنین چه قانونی؟؟؟

چی؟

نه اشتباهه ...

یه چیز دیگس

خب باشه خودم میگم

از این به بعد تصمیم گرفتم هر وقت وارد اتاق میشم به اون میله بارفیکسی که بالای چهارچوب در بستس آویز شم و 3 تا بارفیکس بزنم.

البته بضی وقتا هم استثناهایی هست مثلا روزایی که میرم سالن و خستمه دیگه واسه ورود به اتاق عوارضی نمیدم...

الان 2-3 روزی میشه که این قانون در حال اجراس...


بدون عنوان ... !!


چه بسیار انسان ها دیدم تنشان لباس نبود.

و چه بسیار لباس ها دیدم که انسانی درونش نبود !!!

همایش زمین شناسی

سلاااااام ....

حال و احوال دوستان؟؟؟خوبین؟

چ خبراااااااااا؟؟؟

تنها خبر اینجا برگزاری شانزدهمین همایش زمین شناسیه که از دیروز شروع شده .

منم بخاطر حضور انجمن غار تو این همایش رفتم.راستشو بخواین زیاد از مباحث زمین شناسی سر در نمیارم و خیلی پیچیدست و ترجیح میدم که خیلی درگیر این مباحث نشم هر چند که دونستنش خالی از لطف نیست...

این همایش بهونه ای شد برای دیدار مجدد با دوستان دور و نزدیکی که اومده بودن.

در محوطه بیرون هم ، دوستان کارگاه برپا کرده بودن و یکسری حرکات رو در معرض نمایش گذاشتن و اونطور که انتظار داشتیم مورد استقبال قرار نگرفت!!!

امروز عصر هم بعد از کار یه سری به دوستان میزنم.... واسه فردا هم یه برنامه بازدید از غار داشتیم و تا اونجایی که من اطلاع دارم کنسل شده و احتمالا یه برنامه دیگه ای جایگزینش میکنن.

................................

پ ن : اگه عکسا به دستم رسید چند تاشو ثبت میکنم.


گاهی یادم می رود که هستی ...



نسیم، دانه را از دوش مورچه انداخت .

مورچه دانه را دوباره بر دوش گرفت و رو به آسمان گفت :

گاهی یادم می رود که هستی ...

کاش بیشتر نسیم بوزد.

غار شاداب

 

عقربه های ساعت عدد ۱۴ رو نشون میداد که وارد دفتر انجمن شدم .چندتا از دوستان هم اومدن.منتظر شدیم تا بقیه هم بیان. کوله پشتی ها رو برداشتیمو سوار ماشینا شدیم و شهر رو با تمام شلوغی هاش پشت سر گذاشتیم و راه جاده رو در پیش.

ادامه مطلب ...