پیری

فکرشو کن داری تو خیابون میری یکم جلوتر دست راستت یه کامیونه و۲۰۶جلوییت هم داره با سرعت میره. 

صدا نیش ترمز میاد و تا به خودت میای میبینی که یه پیرمرد عصا بدست از جلو کامیون سریع میپره جلو ۲۰۶ جلویی و ۲۰۶ دستشو میده سمت بلوار و پیرمرده رو رد میکنه و خداروشکر بخیر میگذره 

سرعتمو کم میکنم تا بنده خدا در حالی که تند تند عصا میزد رد بشه. ماشین پشتی به علامت اعترض که چرا وایسادی بوق میزنه. 

کاش ما آدما یادمون نره که یه روز هم خودمون پیر میشیم و ناتوان... 

کاش نسبت به اطرافمون اینقد بی اعتنا نبودیم... 

کاش دلا یکم مهربون تر بود ... 

کاش ..... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد