یاد دوران کودکی افتادم.یادش بخیر...
دلم برای اون موقع تنگ شده.
پنج شنبه ها وقتی که مدرسه تعطیل می شد سوار ماشین می شدیمو راهی روستا.
خونه پدربزرگ و مادر بزرگ: بابا مشهدی و بی بی (روحشون شاد)
آرامش عجیبی داشت.
شبها صدای پارس سگها و صدای تلمبه می اومد.صبح با صدای خروس ها بیدار ...
صدای بع بع گوسفندا که راهی کوه و دشت بودن و صدای زنگوله هاشون چه دوست داشتنی بود
یادمه یه بار یه سنگ کوچولو به طرف یه گوسفندی که شاخ داشت پرتاب کردم تا ببینم عکس العملش چیه (آخه گفته بودن که شاخ میزنه و نزدیکش نشیم) و پا به فرار گذاشتم. تا خواستم از پله ها بالا برم گوسفنده بهم رسید و چندتا شاخ نثارم کرد بعدشم دعوام کردن که چرا به حرفشون گوش نکردمو ....
هر چی فکر می کنم یادم نمیاد که چقدر دردم گرفت !!!
عاشق اون موقع بودم که برم تو لونه ی مرغا سرک بکشم و تخم مرغا رو جمع کنم...وای که چه لذتی داشت.مخصوصا اگه رنگ پوسته تخم مرغه سفید نبود.
وای صبحانه ها چقد می چسبید....شیر گوسفند. پنیر و نون محلی خیلی خوشمزه بود اشتهای آدم رو چند برابر می کرد.
آسمون شبش رو نگو
اونقدر ستاره داشت که حس می کردی الان ستاره ها می افتن پایین!!
یادم رفت بگم اونجا قناتم داشت.
توش ماهیم بود. بعضی وقتا با بچه ها می رفتیم تا ماهی بگیریم.ساعتا مشغول بودیم و اصلا متوجه زمان نبودیم..بالاخره چندتا ماهی کوچولو نصیبمون میشد...
یادآوری اون موقع لذت بخشه و حس خوبی به آدم میده...
زندگی شهری همه ی اون لذتها و سادگیها رو گرفته. غرق شدیم در هیاهوی آدما و ماشینا..
آدمایی که دیگه محبتاشون مثل محبتای مردم روستا بی ریا نیست !!
بعضی وقتا میگم کاش می شد هر از گاهی چند صباحی رو تو روستا گذروند تا فراموشمون نشه که ساده زیستن چه زیباست ...
سلام فرنوش جان
خیلی جالب بود، منم رفتم تو حال و هوای اون موقع ها
ای راستی من به خاطر علاقه ای که به روستا داشتم کلاس چهارم دبستان رو تو روستا (خونه مامان بزرگم موندم) درس خوندم...
تموم خاطراتم زنده شد. دستت درد نکنه عزیزم
سلااام دوسی ...
چه جالب، حتما اون یه سالی که اونجا بودی کلی واسه خودت صفا کردی؟
چه زود اون زمانا گذشت....
فقط خاطرش بجا موند
وای خدا چه صحنه ای رو نقاشی کردی. با اینکه تجربیاتم از روستا خیلی کمه و به دوره کودکی بر می گرده قشنگ چیزایی رو که می گی با عمق وجود درک می کنم.
سلام...
چیزایی رو که نوشتم خاطراتم از روستا در دوران کودکیه.. اون روزا گذشتن و فقط خاطرش برامون موند